محل تبلیغات شما



هوا افتابی بود ولی نمیدونم چی شد نمیدونم اسمون دلش از کی انقد گرفته بود که یهو بی مقدمه شروع کرد به باریدن 

مثل اینکه هیچ کس انتظارشو نداشت درست مثل قیامت همه دنبال یه جایی میگشتن که زیرش پناه بگیرن در اون میان یه مرد دیدم 

یه مرد که بچه ی دو سه ماهه شو محکم تو بغلش گرفته بود و عرض خیابونو طی میکرد 

تمام سعیش این بود که بازو هاش همه ی بدن بچه شو بپوشونه 

من تو چمای اون مرد استرسو دیدم استرس اینکه مبادا بچش خیس بشه 

بچه ای که الان هیچ سودی براش نداره ولی بی اندازه براش مهمه 

این یعنی عشق 

عشق یعنی به یکی محبت کنی حتی اگه بدونی قرار نیست سودی بهت برسونه

بدون اینکه فکر سود و ضررش باشی 

بدون اینکه انتظاری داشته باشی

فقط فقط دوسش داشتی 

فقط و فقط بهش اهمیت بدی 

همین 

من امروز زیر بارون عشقو دیدم


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دخترکوچه های زمستون